لزوم تذکر بانک مرکزی به بانک‌ها برای تسریع در پرداخت وام‌های ازدواج و فرزندآوری به متقاضیان برگزاری جشنواره تفریحی‌ورزشی «شهردخت» با محوریت دختران مشهدی در ۵ بوستان مشهد نقش دختران در بهبود آینده کشور چیست؟ پیروزی شاگردان سلیمانی در اولین دیدار برابر فیلیپین در جام ملت‌های فوتسال زنان آسیا درخواست برقراری حق اولاد و عائله‌مندی برای بانوان شاغل و حمایت از حقوق برابر زن و مرد هویت‌یابی، مسئله اصلی دختران در جامعه امروز افزایش آگاهی مادران، کلید ترویج زایمان طبیعی در کشور بررسی نقش دختران ایرانی در دیپلماسی عمومی مشارکت ۲۰ درصدی زنان خراسان شمالی در فعالیت‌های اقتصادی این استان برگزاری برنامه‌های متنوع دانشگاه آزاد اسلامی خراسان رضوی در دهه کرامت ۱۴۰۴ ویژه بانوان دانشگاهی برگزاری نخستین جشنواره ملی عکس «خانواده ایرانی» با هدف پاسداشت ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی نهاد خانواده استقبال دختران خراسانی از ورزش قایقرانی بررسی دلایل انتخاب حجاب توسط زن مسلمان در کشورهای غربی صبر و بردباری والدین، از ارکان مهم در تربیت کودکان بیش‌فعال معرفی نمایندگان ایران برای شرکت در اتحادیه تجاری زنان بریکس روایت داستان‌های عروسک‌ها و نقش آن‌ها در زندگی کودکان و دختران اقوام مختلف در یک مستند خانوادگی آمار تولد نوزادان ایرانی در سال ۱۴۰۳ چقدر اعلام شده است؟ عدم ارتباط میان مراقبت از دندان‌های کودکان با شیر خوردن آنها در ۲ سال اول زندگی
سرخط خبرها
حرم نوشت های یک خادمه | دعوت نامه مخصوص

حرم نوشت های یک خادمه | دعوت نامه مخصوص

  • کد خبر: ۲۲۴۶۰۹
  • ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۵۵
کارت شناسایی کشورش را گذاشت جلوی من و گفت: «خانم با این کارت هم میشه چادر بگیرم؟» نگاهی به کارت و چهره‌اش انداختم و گفتم، بله بله، حتما بعد بدون اینکه فاصله‌ای بیفتد ادامه دادم شما چه خوب فارسی صحبت می‌کنید.
مریم دهقان
خبرنگار مریم دهقان

به گزارش شهرآرانیوز، کارت شناسایی کشورش را گذاشت جلوی من و گفت: «خانم با این کارت هم میشه چادر بگیرم؟» نگاهی به کارت و چهره‌اش انداختم و گفتم، بله بله، حتما بعد بدون اینکه فاصله‌ای بیفتد ادامه دادم شما چه خوب فارسی صحبت می‌کنید.

کمی مکث کرد و انگار خم به ابرویش بیاید از جمله‌اش گفت: «بله، پدر و مادرم ایرانی هستند ولی خودم توی بحرین به دنیا آمدم.» یاد اینکه بحرین زمانی جزئی از ایران بود افتادم و با خنده گفتم: «البته بحرین هم زمانی جزء ایران بوده و ما در هر حال یک جور‌هایی هم وطنیم.» سرش را به نشانه تایید تکان داد و لبخند کم رنگی زد. «بله درست است.» انگار او هم از این جدایی اجباری سرزمین هایمان ناراحت بود.

حرم نوشت های یک خادمه | دعوت نامه مخصوص

کارتش را ورانداز کردم، اسمش هم نام خودم بود. شیشه‌ای که بین من و او حایل بود مانع کوچکی برای بهتر شنیدن بود. صدایم را کمی بلندتر کردم «عه! چه جالب! اسم من هم مریمه»

خانم هم خدمتی ام که کنارم ایستاده بود و توی چادر دادن به زائر‌ها کمکم می‌کرد تا جمله‌ام را شنید گفت: اسم من هم مریمه.

نمی‌دانم چه شد که دلم می‌خواست با این بانوی بحرینی بیشتر صحبت کنم. سعی کردم کمی لحنم را شیرین کنم و با لبخند گفتم: «روایت داریم هر وقت در مکانی سه مریم با هم حضور داشته باشند آنجا قطعه‌ای بهشتی است؛ قالت مریم.» و بعد هر سه با هم خندیدیم.

پرسیدم اینجا چه می‌کنید؟ گفت دعوتنامه مخصوص داشتم و چند روزی آمدم مشهد. 
- «یعنی دوستی اینجا دارید که دعوت تان کرده؟!»
- «بله، یک دوست خوب به اسم امام رضا (ع)».

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.